ترجمه مقاله

اصلاح یافتن

لغت‌نامه دهخدا

اصلاح یافتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) مرمت شدن و معمور شدن . || بهبود یافتن بیمار. (از ناظم الاطباء). || تراشیده شدن موی سر یا پیراسته شدن موی سر و ریش و سبیل :
گر چنین اصلاح خواهد یافت خط عارضش
ناله ٔ مقراض در گوشش نوا خواهد شدن .

اثر (از آنندراج ).


ترجمه مقاله