ترجمه مقاله

اصم

لغت‌نامه دهخدا

اصم . [ اَ ص َم م ] (اِخ ) عتاب بن حکیم بن مالک بن جناب نمیری اصم . فرزند حکیم بن مالک اصم بود و این رجز را درباره ٔ اسب پدر خود بنام «حزمة» سرود:
ان انت قد جد الرهان بالقوم
لیس علیک الیوم فی جَری لوم
ان انت جلیت الوجوه ذا الیوم .

(از بلوغ الارب ج 2 ص 111).


و رجوع به اصم حکیم بن مالک شود.
ترجمه مقاله