ترجمه مقاله

اصول خمسه

لغت‌نامه دهخدا

اصول خمسه . [اُ ل ِ خ َ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت ازقسمتی از اصول عقاید واصل بن عطا و عمروبن عبید است که به اصول خمسه معروف است و کسی استحقاق عنوان معتزلی پیدا میکرده است که به این اصول معتقد باشد و آن اصول این است : 1- توحید: «خداوند عز و جل نه جسم است و نه عرض و نه عنصر و نه جزء و نه جوهر، بلکه خالق اجسام و اجزاء و جواهر است ، هیچیک از حواس نمیتواند او را دریابد نه در دنیا و نه در آخرت . مکان و اقطار قابل گنجایش و محصور کردن او نیست بلکه خداوند لم یزلی است و زمان و مکان و نهایت و حد ندارد. و خالق اشیاء است و مانند اشیاء نیست و هرچه غیر از اوست محدث است ». 2 - عدل : «خداوند شر و فساد را دوست نمی دارد و از این جمله بری است و افعال بندگان را خلق نمیکند بلکه مردم به قدرتی که خداوند به ایشان داده به آنچه به آن امر شده یا از آن نهی بعمل آمده مبادرت می نمایند، اوامر ایزدی جهت اجرای اموری است که مصلحت خلق در آنها و پسندیده ٔ خداست و نواهی او برای جلوگیری از ارتکاب به امور ناپسندو فسادانگیز است . خداوند بندگان را تکلیف به اعمالی که از حد توانایی ایشان بیرون است نمی کند و از ایشان کاری که ساخته نیست نمیخواهد. مبادرت به فعل یا خودداری از آن به قدرتی است که خداوند آنرا به بندگان خود داده و مالک این قدرت اوست ، اگر بخواهد میتواند آنرا سلب کند یا باقی بگذارد، خداوند قادر است که مردم را به اطاعت مجبور سازد و یا ایشان را از راه اضطرار از معصیت بازدارد ولی اراده ٔ او برای آنکه از بندگان خود دفع محنت کند و باب هرج و مرج را مسدود سازد به این ترتیب قرار نگرفته ». معتزله را به مناسبت اصرار در باب تعریف و تقریر توحید و عدل و مناظره ٔ دراین خصوص با طرفداران تجسیم و تشبیه و مجبره و غیره ، اهل توحید و عدل نیز میگویند. 3 - وعد و وعید: «خداوند در احکام خویش تغییر نمی دهد و در وعد و وعید خود صادق است و مرتکب گناهان کبیره را نمی آمرزد مگر آنکه در حیات این دنیا توبه کند». 4 - المنزلة بین المنزلتین : واصل بن عطا رأی هیچیک از فرق دیگر چون ازارقه و صفریه و نجدات و مرجئه و جز آنها را که یا به کفر و شرک گناهکاران حکم میکردند و یا به ایمان و اسلام ایشان ، نپذیرفت و رایی آورد که حد وسط این دو محسوب می شد و گفت که مرتکبین کبائر نه کافر مطلقند و نه مؤمن درست بلکه مقام ایشان بین این دو طبقه مردم قرار دارد، چه ایمان عبارت از یک سلسله خصلتهای نیکوست که چون در مرد جمع آمد او را به لفظ مؤمن می ستایندو فاسق چون جامع این خصال نیست نمی توان او را به نام مؤمن خواند ولی به این علت که خصال نیک دیگر در او موجود است و منکر شهادتین نیست انکار این خصال و اطلاق نام کافر بر او صحیح نمی باشد و در حقیقت مرتکبین کبائر از صف کفار و مؤمنین هر دو خارجند و از ایشان کناره گیری (اعتزال ) جسته اند و در عداد هیچکدام محسوب نمی شوند ولی اگر مرتکب کبیره ای بدون توبه از دنیاخارج شود در آخرت در زمره ٔ اهل جهنم معدود است ، چه در آن دنیا مردم دو گروه بیش نیستند، یا اهل جهنم اندیا مستحق بهشت ، با این تفاوت که عذاب او تخفیف خواهد یافت و قرارگاه او از قرارگاه کفار بالاتر خواهد بود. عقیده ٔ واصل بن عطا از این تاریخ به نام المنزلة بین المنزلتین و اعتزال معروف شده ، پیروان او را هم اهل اعتزال یا معتزله خوانده اند. 5 - امر به معروف و نهی از منکر: «بر هر مسلمانی به قدر وسع و استطاعت او واجب است که احکام خداوند را بر هر کس راه عصیان رفته و از اوامر و نواهی الهی سرپیچی کرده ، چه کافر باشد و چه فاسق ، عرضه دارد و در پیش بردن آن با شمشیریا وسایل مادون آن جهاد کند و بین کافر و فاسق در این مرحله تفاوت نگذارد.
بعد از واصل بن عطا و عمروبن عبید شاگردان و پیروان ایشان مثل ابوالهذیل محمدبن هذیل علاف (131 - 235 هَ . ق .) و ابوسهل بشربن معتمر (متوفی سال 210) و ابواسحاق ابراهیم بن سیار نظام (وفاتش بین 221 و 231) و ثمامةبن اشرس (از معاصرین هارون و مأمون ) و هشام بن عمرو فوطی (از معاصرین مأمون ) و ابوالحسین عبدالرحیم بن محمد خیاط (نیمه ٔ دوم قرن سوم ) و ابوموسی عیسی بن صبیح المردار (از معاصرین بشربن معتمر)و ابومحمد جعفربن مبشر (وفاتش در 234) و ابوالفضل جعفربن حرب (وفاتش در 236) و ابوعثمان عمروبن بحر جاحظ (متوفی 255) اصول خمسه ٔ معتزله را با شرح و تفصیل در بصره و بغداد که دو مرکز عمده ٔ ایشان بود منتشر نمودند و با اینکه با استادان اولی خود و با یکدیگر اختلاف زیاد پیدا کردند باز در مقابل فرق دیگر اسلامی ومخالفین غیرمسلمان همه به اسم معتزله شناخته می شدندو جمیعاً اصول خمسه را با مختصر تفاوتهایی که گاهی ایشان را به شیعه و گاهی به اصحاب سنت و مرجئه نزدیک مینمود دفاع می کردند. در زمان خلافت یزیدبن عبدالملک (126 هَ . ق .) یعنی موقعی که واصل بن عطا و عمروبن عبید اصول خمسه را اظهار کرده بودند این خلیفه عقاید ایشان را پذیرفت و معتزله دور او را گرفتند و او را در میان بنی امیه در دیانت حتی بر عمربن عبدالعزیز ترجیح دادند و یزیدبن عبدالملک اول خلیفه ای بود که جانب اهل اعتزال را گرفت و بعد از او در عهد بنی عباس چند نفر دیگر از خلفا نیز این سیره را تعقیب کردند. (از خاندان نوبختی صص 35 - 37).
ترجمه مقاله