ترجمه مقاله

اضطراراً

لغت‌نامه دهخدا

اضطراراً. [ اِ طِ رَن ْ ] (ع ق ) بطور احتیاج . (ناظم الاطباء). مضطراً. ناچاره . اِلجاءً. ناگزیر. || بطور پریشانی و مسکنت . (ناظم الاطباء). || بطور اجباری . (ناظم الاطباء). به اجبار. اجباراً. بوجوب . بضرورت . || از جهت تعدی و زبردستی . (ناظم الاطباء). و رجوع به اضطرار شود.
ترجمه مقاله