ترجمه مقاله

اضعاف

لغت‌نامه دهخدا

اضعاف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ضِعْف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (دهار). دوچندها. (غیاث ). ج ِ ضِعْف ، بمعنی دوچندان و زیادتر. (ناظم الاطباء). دوچندان ها. دوبرابرها. چندین برابر. رجوع به ضِعْف شود :
اضعاف حرفهایی کز شعر من شنیدی
نیکیت باد و رحمت شادیت شادخواری .

منوچهری .


سلطان در مقابله ٔ آن اضعاف الطاف تقدیم فرمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 292). بعد از آن قلعه ٔ آمویه و اضعاف آن ارزانی داریم . (جهانگشای جوینی ). || به اصطلاح علم حساب ، حاصل ضرب عددی یک یا چندین مرتبه در نفس خود، مثلاً 4 و 8 و 16 و 32 اضعاف عدد دومیباشند زیرا حاصل ضرب یک مرتبه دو در نفس خود 4 و سه مرتبه 8 و چهار مرتبه 16 و پنج مرتبه 32 است . (ناظم الاطباء). || اضعاف جسد؛ اعضای آن ، و بقولی استخوانهای آن . واحد آن ضِعْف است ، و از این معنی است : کان یونس فی ضعف الحوت ؛ یعنی در جوف آن . (از اقرب الموارد). اعضا یا عظام جسد. (از قطر المحیط). عضوهای بدن یا استخوانها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ضِعْف شود. || اضعاف کتاب ؛ اثنای سطور آن ، گویند: وقع خلاف فی اضعاف کتابه ؛ یعنی در اثنای سطور و حاشیه و اوساط آن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). مابین سطور و حواشی آن ، یقال : وقّع فی اضعاف الکتاب ؛ یعنی توقیع نهاد میان سطور یا میان خط و حاشیه ٔ آن مکتوب . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). میان نامه ها. (مهذب الاسماء) (دستور اللغة).
- اضعاف مضاعف ؛ بیشتر و زیادتر از دوچندان . (ناظم الاطباء). رجوع به اضعاف مضاعفه شود.
- اضعاف مضاعفه ، اضعاف مضاعف ؛ دوچندها و دوچندکرده شده ، و کنایه از این کثرت در کثرت و بسیاری در بسیاری است . (غیاث ) (آنندراج ).
- به اضعاف ؛چندین برابر :
خدای در دو جهانت جزای خیر دهاد
که هرچه داد به اضعاف آن سزاواری .

سعدی .


ترجمه مقاله