ترجمه مقاله

اضم

لغت‌نامه دهخدا

اضم . [ اَ ] (ع مص ) خصومت کردن با کسی .(از لسان العرب ). خصومت کردن با کسی و آزار کردن وی را. (از معجم متن اللغة). رنج رسانیدن گرفتن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مائل شدن شتر نر بسوی شُوَّل و راندن و گزیدن گرفتن آن را . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اضم فحل به شُوَّل ؛ مایل شدن بدان و راندن و گزیدن آن را و همچنین است اضم مرد به اهل خود. (از لسان العرب ) (از معجم متن اللغة).
ترجمه مقاله