ترجمه مقاله

اطاعة

لغت‌نامه دهخدا

اطاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) منقاد شدن به کسی . (از اقرب الموارد). فرمانبرداری کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). طاعت . (اقرب الموارد). رجوع به اطاعت و اطاعه شود. || رسیدن میوه ٔ درخت . (از اقرب الموارد). رسانیدن درخت میوه را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رسیده شدن میوه ٔ درخت . (آنندراج ). || آماده شدن میوه برای چیدن . (از اقرب الموارد). حاضر گردیدن میوه برای چیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || فراخ شدن علف چراگاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فراخ شدن چراگاه . (تاج المصادر بیهقی ). اطاعت چراگاه برای کسی ؛ وسعت یافتن آن و آماده شدن برای چراندن هرچه بخواهد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله