ترجمه مقاله

اظلاف

لغت‌نامه دهخدا

اظلاف . [ اِ ] (ع مص ) درآمدن به زمین اظلوفه و آن زمینی است که در وی سنگهای تیز باشد گویاسرشت آن سرشت کوه است . (آنندراج ). درآمدن به زمین اظلوفه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اظلاف قوم ؛ فروافتادن آنان در سرزمین ظَلَف یا اُظلوفَه . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). و رجوع به ظلف و اظلوفة شود. || اظلاف کسی از فلان ؛ دور کردن وی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || اظلاف کسی را؛ نهان کردن نشانه ٔ پای خویش را از وی . || پیروی کردن نشانه ٔ پای کسی را. (از متن اللغة).
ترجمه مقاله