ترجمه مقاله

اظلم

لغت‌نامه دهخدا

اظلم . [ اَ ل َ ] (اِخ ) کوهی است سیاه از ذات حبیس . (منتهی الارب ) . در ناظم الاطباء بغلط ذات جلیس چاپ شده است و یاقوت گوید: اصمعی هنگام یاد کردن کوههای مکه گوید: اظلم کوه سیاهی است از ذات حبیس . حُصَین بن حمام مری گوید:
فلیت ابابشر رأی کر خیلنا
و خیلهم بین الستار و اظلما...

(از معجم البلدان ).


و صاحب تاج العروس آرد: کوه سیاهی است از ذات جیش (کذا) نزدیک حرا که اصمعی آن را هنگام یاد کردن کوههای مکه آورده و نصر نیز آن را نقل کرده است . سپس شعر حصین بن حمام مری را یاد می کند. (از تاج العروس ).
ترجمه مقاله