ترجمه مقاله

اعادة

لغت‌نامه دهخدا

اعادة. [ اِ دَ ] (ع مص ) بازگردانیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل ص 15). چیزی را بجای خود بازگردانیدن . (ناظم الاطباء). اعادة چیزی به جایی ؛ بازگردانیدن آن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). بازبردن چیزی را. برگردانیدن به جایی . (از متن اللغة). || اعادة سخن ؛ تکرار آن . (از اقرب الموارد). تکرار چیزی یا سخنی پیاپی . (از متن اللغة). دوباره گفتن سخن . (ناظم الاطباء). || اعاده ٔ چیزی ؛آن را عادت خود ساختن . (از اقرب الموارد). عادت شدن چیزی برای کسی . (از متن اللغة). خوی گرفتن بچیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). توانایی و طاقت پیدا کردن بر کاری بسبب عادت کردن بدان . (از اقرب الموارد).
- فلان مایعید و مایبدی ٔ ؛ هر گاه چاره ای نباشد چنین گویند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله