ترجمه مقاله

اعالة

لغت‌نامه دهخدا

اعالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) اعاله ٔ فریضه ؛ فزودن بر آن . (از متن اللغة). افزودن در حساب فریضه و برآوردن سهام فرائض را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). افزون کردن فرائض . (تاج المصادر بیهقی ). || نفقه و قوت دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفقه ٔ عیال دادن . (از متن اللغة). اعاله ٔ عیال خود؛ کفایت کردن و قوت دادن به ایشان . (از اقرب الموارد). عیالداری کردن و کافی گشتن آنها را. (منتهی الارب ) . || حریص گشتن . (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) . در منتهی الارب این معنی در ذیل یایی آمده است . بسیارعیال شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). || خداوند عیال شدن . (از متن اللغة) (تاج المصادر بیهقی ). || درویش شدن . فقیر شدن . (منتهی الارب ) . در جستجوی شکار بودن . (از متن اللغة) . || جستجو کردن گرگ و پلنگ و شیر، شکاررا. (از متن اللغة). و رجوع به اعوال و اعیال شود.
ترجمه مقاله