ترجمه مقاله

اعانت

لغت‌نامه دهخدا

اعانت . [ اِ ن َ ] (ع مص ) یاریگری و استعانت و مدد و نصرت و یاری و امداد و کمک . و شفقت و مهربانی و دستگیری و حمایت . (از ناظم الاطباء). یاری دادن . (آنندراج ). مضافرت . مظاهرت . معاونت . یارمندی . دستیاری . مساعدت . یاری کردن . رجوع به اعانة و اعانه شود.
- اعانت جستن ؛ یاری طلبیدن . استمداد کردن . یاری خواستن . کمک طلبیدن . رجوع به اعانت و اعانه و اعانة شود.
- اعانت کردن ؛ نصرت کردن . یاری دادن . مظاهرت کردن . یاریگری کردن . پشتیبانی کردن . کمک کردن . تطریع. (منتهی الارب ). یاری کردن . معاونت کردن . مساعدت کردن . امداد کردن : اشَفْع؛ اعانت کردن کسی را برعداوت و ضرر کسی . (منتهی الارب ). و رجوع به اعانت و اعانه شود.
- اعانت نمودن ؛ اعانت کردن . اِشبال . (منتهی الارب ). رجوع به اعانه و اعانت و اعانت کردن شود.
ترجمه مقاله