ترجمه مقاله

اعایة

لغت‌نامه دهخدا

اعایة. [ اِ ی َ ] (ع مص ) مانده شدن . (از منتهی الارب ). اعایه ٔ ماشی ؛ دچار تعب و ماندگی شدن و آن بجز عجز است . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || اعایه ٔ سیر، شتر را؛ مانده کردن کسی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
- اعایه ٔ درد پزشکان را ؛ عاجز گشتن آنان از درمان کردن . (از متن اللغة).
- اعایه ٔ درد پزشک را ؛ عاجز کردن وی را.(از اقرب الموارد).
- اعایه ٔ درد کسی را ؛ مانده کردن و عاجز نمودن بیماری وی را و به نشدن او.
- اعایه ٔ کار بر کسی ؛ دشوار شدن کار بر وی . یقال : اعیا علیه الامر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اعایه ٔ کار بر کسی (و نباید گفت اعیا به )؛ ناتوان شدن و رهبری نگشتن . (از متن اللغة) . اعیاء هم آمده است . رجوع به اعیاء شود.
ترجمه مقاله