ترجمه مقاله

اعبل

لغت‌نامه دهخدا

اعبل . [ اَ ب َ ] (ع ص ، اِ) کوه سپیدسنگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || سنگ سپید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سنگهای سفید. (آنندراج ) (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || سنگ نیک سخت و سطبر که سرخ و سپید و سیاه می باشد. || رسن سخت تافته و سطبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ن تف ) تمام اندام تر. (یادداشت مؤلف ): و اهل الصرود [ فی ناحیة فارس ] اعبل اجساماً واکثر شعوراً و اشد بیاضاً. (حدودالاقالیم اصطخری ).
ترجمه مقاله