ترجمه مقاله

اعتاب

لغت‌نامه دهخدا

اعتاب . [ اِ ] (ع مص ) رضا دادن . || بازگشتن بسوی مسرت کسی از اسائت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رضا شدن از کسی یعنی رها کردن چیزی را که بدان سبب بر کسی خشم کرده بود و بازگشتن بسوی مسرت کسی بعد از خشم کردن بر او. واصل آن ازاله کردن عتبه (خشم و سخط) باشد و همزه ٔ اعتاب برای نفی است چنانکه در اشکاه که بمعنی «اَزال َشکایته » است . (از اقرب الموارد). یقال «اعتبنی فلان ؛ای عاد الی مسرتی راجعاً عن الاسآءة». (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خشنود کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن تهذیب عادل بن علی ).
ترجمه مقاله