ترجمه مقاله

اعتباط

لغت‌نامه دهخدا

اعتباط. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کشتن ذبیحه ٔ پرگوشت وجوان را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شتر جوان و پرگوشت را بی علتی در آن بکشتن . (از اقرب الموارد). بی علتی در شتر، شتر را بکشتن . (تاج المصادر بیهقی ). نحر شتربچه که بی علت باشد. || خراشیدن باد زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برکندن باد قشر زمین را. (از اقرب الموارد). || کندن جای ناکنده را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جای ناکنده ٔ زمین را کندن . (ازاقرب الموارد). || دروغ گفتن بی سببی و بهانه ای . || دریده و کفته شدن پوست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || در صحت و تندرستی مردن جوان . (آنندراج ) (منتهی الارب ). در جوانی بی علتی مرگ دادن . (زوزنی از یادداشت مؤلف ). || پنهان شدن . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). کسی را از کسی پنهان داشتن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله