ترجمه مقاله

اعتراک

لغت‌نامه دهخدا

اعتراک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) انبوهی کردن در جنگ گاه . (آنندراج ) (منتهی الارب ). انبوهی کردن مردم در جنگ گاه . (ناظم الاطباء). انبوهی کردن و سخت کردن جنگ برخی را. (از اقرب الموارد). انبوهی کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). جمع شدن . (یادداشت مؤلف ). || کشتی گرفتن و کارزار آغازکردن در جنگ گاه . (از اقرب الموارد). || انبوهی کردن شتران در آبخور. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). جمع آمدن شتران در آبخور. (از اقرب الموارد). || بر خویشتن برداشتن زن لته را. (ناظم الاطباء). لته را در خود کردن زن . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله