ترجمه مقاله

اعرجی

لغت‌نامه دهخدا

اعرجی . [ اَ رَ ] (اِخ ) از مردم مراغه است . مؤلف مجمعالخواص آرد: از مراغه حریفی است بسیار بیقید و لاابالی و «اعرجی » تخلص می کند. اگر ناداشت نمی شد با اوباش اردو همیشه مست و پریشان راه میرفت با چنین شعری کس را هم قبول ندارد:
بیر سروقد لاله عذاریم باردور
بیر تازه نهال جویباریم باردور
قربان اولایم باشینه بیر کز دیمادی
بیر غمزده ٔ سینه فکاریم باردور.

(مجمعالخواص ص 291).


ترجمه مقاله