ترجمه مقاله

اعزب

لغت‌نامه دهخدا

اعزب . [ اَ زَ ] (ع ص ) مرد بی زن . (ناظم الاطباء). مرد بی زن . هوقلیل . او لاتقل : اعزب ، للرجل الذی لا اهل له و یقال : رجل عزب و امراءة عزباء. (منتهی الارب ). آنکه او را زن نباشد. و این نادر است و بیشتر عَزَب و عزیب گویندو مؤنث آن عزباء است . (از اقرب الموارد). و فی الحدیث : ان النبی صلی اﷲ علیه و آله کان یعطی الاَّهل حظین و الاعزب حظاً. (ناظم الاطباء). || (ن تف ) نعت تفضیلی از عزوب باشد چنانکه در: اعزب رأیاً من حافن . اعزب رأیاً من صارب . (از یادداشتهای مؤلف ).
ترجمه مقاله