ترجمه مقاله

اعشاف

لغت‌نامه دهخدا

اعشاف . [ اِ] (ع مص ) بیمار شدن و ناگوارا گردیدن ، یقال : اکلته فاعشفت عنه ؛ ای مرضت و لم یهناء لی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیمار شدن و ناگوار گردیدن . (آنندراج ). گوارا نبودن غذا و بیمار گردیدن از آن . (از اقرب الموارد). || پلید داشتن و مکروه دانستن . یقال : انا اعشف هذا؛ پلید میدارم و مکروه میدانم آنرا. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ناپاک دانستن و مکروه داشتن طعام را، یقال : انا اُعشف هذا الطعام ؛ ای اقذره و اکرهه . (از اقرب الموارد). || شناخته ناشدن کار زشت . یقال : مایُعشف ُ لی امر قبیح (مجهولاً)؛ شناخته نشد کار زشت . و شناخته نشدن : قد رکبت امراً ماکان یعشف لک (مجهولاً)؛ مرتکب شدی کاری را که جهت تو شناخته نمیگردد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله