ترجمه مقاله

اعقاء

لغت‌نامه دهخدا

اعقاء. [ اِ ] (ع مص ) سخت تلخ گردیدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).تلخ شدن و بعضی گویند: سخت تلخ گردیدن . (از اقرب الموارد). سخت تلخ شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || انداختن از دهن چیزی بسبب تلخی آن . یقال : اعقیت الشی ٔ؛ اذا ازلت من فیک کما تقول اشکیت ؛ اذا ازلت شکایته . (منتهی الارب ). انداختن از دهن چیزی را بسبب تلخی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). از دهن انداختن کسی چیزی را بجهت تلخی آن . (از اقرب الموارد). از دهن بیفکندن از تلخی . (تاج المصادر بیهقی ).
- امثال :
لاتکن حلواً فتسترط و لامُرّاً فتعقی ؛ ای فتلفظ من شدةالمرارة و یروی فتعاق . (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
|| خورانیدن بچه را چیزی که بول و غایط آورد آنرا. (منتهی الارب ). کارکن و مدر و مسهل خورانیدن طفل را. (یادداشت بخط مؤلف ). || انداختن تیر در هوا.و یعدی بالباء لغة فی عقه . (منتهی الارب ). انداختن تیر در هوا. (یادداشت بخط مؤلف ). || بلند پریدن مرغ . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله