ترجمه مقاله

اعقد

لغت‌نامه دهخدا

اعقد. [ اَ ق َ ] (ع ص ) آنکه زبانش گره بندد وقت سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرفته سخن . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ) (تاج المصادر بیهقی ). || سگ و گرگ پیچیده دنب . جعلوا اسماً لهما معروفاً لانعقاد ذنبهما. (منتهی الارب ). سگ و گرگ پیچیده دنب . (آنندراج ). سگ . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || قچقارکه شاخ آن گره کرده باشد. (آنندراج ). کبش اعقد؛ قچقار که شاخ آن گره کرده باشد. (منتهی الارب ). || سخت ناکس . (آنندراج ). لئیم اعقد؛ سخت ناکس . (منتهی الارب ). || (ن تف ) پرگره تر. گره دارتر.
- امثال :
اعقد من ذنب الضب . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله