ترجمه مقاله

اعلال

لغت‌نامه دهخدا

اعلال . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَل ّ، بمعنی آنکه با زنان بسیار دیدار کند و معانی دیگر. (از اقرب الموارد). رجوع به عل شود. || (اِ) ج ِ عِلَل . جج ِ عِلَّت . (اقرب الموارد) (المنجد). علت ها. بیماری ها : خدای تعالی فضل کرد و الم آن اَعلال به زوال رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 289).
ترجمه مقاله