ترجمه مقاله

اعکار

لغت‌نامه دهخدا

اعکار. [ اِ ] (ع مص ) سخت سیاه شدن شب و بهم نشستن سیاهیش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت سیاه شدن و بهم نشستن سیاهی آن . (ناظم الاطباء). سخت شدن سیاهی شب و مخلوط شدن سیاهیهای آن . (از اقرب الموارد). || تیره کردن آب را و دُردی ناک نمودن شراب و دوشاب و روغن و مانند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تیره کردن چیزی . (تاج المصادر بیهقی ). تیره و دردی ناک ساختن روغن و شراب و جز آن . (از اقرب الموارد). || پیه ناک شدن کوهان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیه دار شدن کوهان . (از اقرب الموارد). || خداوند گله ٔ شتران بسیار شدن و آن از پنجاه بوده تا صد. (تاج المصادر بیهقی ). دارای عَکَرَة یعنی پاره ای از گله از پنجاه تا صدیا پنجاه تا شصت و هفتاد شدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله