ترجمه مقاله

اغتباط

لغت‌نامه دهخدا

اغتباط.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) به آرزو آمدن . یقال : غبط فاغتبط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غبطه و رشک بردن و خواستن کسی که حالش مثل دیگری نیک شود. (فرهنگ نظام ). رشک بردن به نیکوئی حال کسی تا او را مثل آن حال شود. (آنندراج ). || نیکوحال شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شاد شدن . (آنندراج ). || شادمانی کردن بر حال نیکو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شادمانی کردن . (آنندراج ). بر خوشحالی و نیکی حال شادمان شدن : اغتبط الرجم ؛ تبجح علی حسن حال و مسرة. و یجوز ان یقال : اغتبط (مجهولاً). (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله