ترجمه مقاله

اغشی

لغت‌نامه دهخدا

اغشی . [ اَ شا ] (ع ص ، اِ) فرس اغشی ؛ اسب سپید سر و روی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از اسب و غیراسب آنکه سپیدی روی او را گرفته یا آنکه از تمام بدن سر آن تنها سپید باشد مانند ارقم . مؤنث آن غشواء است . الاغشی من الخیل و غیره ما یغشی وجهه بیاض او ما ابیض رأسه من بین جسده مثل الارقم . و الانثی ، غشواء. (از اقرب الموارد). همه سر سپید. (یادداشت بخط مؤلف ). از اسبان آنکه نشانی مخالف سایر اندام داشته باشدو اگر سپیدی تمام سر آن را فرا گیرد، آن را اغشی و چه بسا که آن را ارخم گویند. (صبح الاعشی ج 1 ص 21).
ترجمه مقاله