ترجمه مقاله

افامیه

لغت‌نامه دهخدا

افامیه . [ اَ ی َ ](اِخ ) یا فامیه . نام شهری به شام از سواحل . کوره ایست از حمص میان حمص و انطاکیه . و آن را سلوکوس شش سال پس از اسکندر بنا کرده است . (از تاج العروس ). شهری است به شام . (منتهی الارب ). شهری است مستحکم از سواحل شام و آن کوره ای باشد از حمص . و برخی آن را «فامیه » بحذف همزه نام برده اند و در کتابی از یحیی بن جریر متطبب چنین خواندم که سلوکوس شش سال پس از درگذشت (؟) آن را بنا کرد. و مصراع زیر درباره ٔ این بلده است :
«ولولاک لم تسلم افامیة الردی ».
ابوالعلاء احمدبن عبداﷲ معری .

(از معجم البلدان ).


مؤلف قاموس الاعلام آرد: نام شهری بود از قضای جسر شغور ازسنجاق و ولایت حلب که در سمت شرقی نهر عاصی قرار داشت و امروز ویرانه است و خرابه های قلعه ٔ معروف مضیق در آنجاست . آنرا سلوکوس بنا کرد و بنام مادر خود آپامیا نامید که در تعریب بشکل فوق درآمد. در درون شهر میدان بزرگی برای تعلیم سواری بسربازان ساخته بودند که در کنارش پرورشگاهی برای چارپایان لشکریان بنا شده بود که تعداد بسیاری فیل و اسب و گاومیش در آن نگاهداری می شد و تا ظهور اسلام شهر مزبور در کمال اهمیت بود و بعدها رو بویرانی نهاد. (از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به حبیب السیر و فهرست آن شود.
ترجمه مقاله