ترجمه مقاله

افتقاد

لغت‌نامه دهخدا

افتقاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بمعنی گم کردن یعنی ناموجود کردن . (غیاث اللغات ). گم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). فقد. (تاج المصادر بیهقی ). فقدان . نایافتن . (یادداشت بخط مؤلف ). || گمشده را جستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گمشده را بازجستن . (آنندراج ). تفحص کردن و گمشده را بازجستن . (غیاث اللغات ). چیزی را بهنگام گم شدن جستن . (از اقرب الموارد). بازجست . بازجوئی . پژوهش از غیبت . جستجو. (یادداشت بخط مؤلف ) :
پرس پرسان می شد اندر افتقاد
چیست این غم بر که این ماتم فتاد.

مولوی .


هست ازل را وابد را اتحاد
عقل را ره نیست سوی افتقاد.

مولوی .


|| مهربانی کردن . (آنندراج ) (از لطائف بنقل غیاث اللغات ) :
گفت من ایثارکردم آنچه داد
میر تقصیری نکرد از افتقاد.

مولوی .


آن کرم کاندر جفا اینهات داد
در وفا بنگر چه باشد افتقاد.

مولوی .


|| پروا داشتن از. (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله