ترجمه مقاله

افجه

لغت‌نامه دهخدا

افجه . [ اَ ج َ ] (اِخ ) قصبه ای جزء دهستان لواسان بزرگ از بخش افجه ٔ شهرستان تهران . محلی کوهستانی و سردسیر و 1246 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ افجه و محصول آن غلات ، بنشن ، میوه جات ، قلمستان و عسل است . شغل اهالی زراعت ، باغبانی و گله داری است . راه مالرو و دبستان دارد. سه چهار مزرعه ٔ کوچک جزء این قصبه است . مطابق سازمان وزارت کشور مرکز بخش بایستی در این محل باشد ولی چون از راه عمومی خارج است ، فعلاً مرکز بخشداری در قریه ٔ نجارکلا متصل به گلندوک میباشد. خانه ای در خارج افجه وجود دارد که زیارتگاه فرقه ای محسوب میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
ترجمه مقاله