ترجمه مقاله

افرنجه

لغت‌نامه دهخدا

افرنجه . [ اِ رَ / رِ ج َ ] (اِخ ) گروهی است از مردم ، معرب افرنگ . (منتهی الارب ). ملت بزرگی که آنان را شهرهای وسیع و کشورهای بسیاری است و ایشان نصارا هستند و منسوبند به یکی از اجداد خود که نام او فرنجش بوده و خود فرنگ میگفتند. آنان مجاور روم و رومیان و در شمال اندلس در جهت شرق روم هستند. و دارالملک آنان شهر بزرگی بنام نوکبرده بود و در حدود صدوپنجاه شهر داشتند و اول شهر آنان بسمت مسلمانان قبل از اسلام جزیره ٔ رودس روبروی اسکندریه در میان بحرالشام بود. (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله