ترجمه مقاله

افروخته شدن

لغت‌نامه دهخدا

افروخته شدن . [ اَ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) روشن شدن . شعله ور گردیدن . شاد شدن . گلگون گردیدن . وقدة. توهج . وقد. توقد. وقود. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). سخت بخشم شدن . اضطرام . تضرم .(یادداشت دهخدا). رجوع به افروختن و افروخته شود.
- افروخته شدن آتش ؛ شعله ور شدن و مشتعل گردیدن آن . تلهب . التهاب . (منتهی الارب ). وهج . وقود. ثقوب . ثقابه . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به افروخته و افروختن شود.
ترجمه مقاله