ترجمه مقاله

افزارمند

لغت‌نامه دهخدا

افزارمند. [ اَ م َ ] (ص مرکب ) افزاراومند. کسی که کارهائی را بوسیله ٔ افزار و آلات انجام میدهد. کارگری که بوسیله ٔ افزار کار می کند. کارگر و عمله که با افزار کار می کند. صنعت گر. آنکه با افزار کار کند. (از یادداشت دهخدا). این کلمه بجای لفظ ارتیزان فرانسه اختیار شده است .
ترجمه مقاله