افسون داشتن
لغتنامه دهخدا
افسون داشتن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) جادو داشتن . || در بیت زیر بمعنی معجزه داشتن باشد :
آنکه در دین مسیحا شود از هیبت او
نبرد جان اگر افسون مسیحا دارد.
آنکه در دین مسیحا شود از هیبت او
نبرد جان اگر افسون مسیحا دارد.
ظهیر فاریابی (ازارمغان آصفی ).