ترجمه مقاله

افشنگ

لغت‌نامه دهخدا

افشنگ . [ اَ ش َ] (اِ) بمعنی افشک است که شبنم باشد. (هفت قلزم ) (برهان ). و در بیت ذیل بفتح نون آمده است :
شد عرق ریزان پریرو زیر زلفش از حجاب
بر گل رعنا مگر که افشنگ افتاده است .

؟ (از فرهنگ شعوری ).


رجوع به افشک شود.
ترجمه مقاله