ترجمه مقاله

افعل

لغت‌نامه دهخدا

افعل . [ اِ ع َ ] (ع فعل امر) کن . بکن . که آنرا در استخاره بجای خیر گیرند و مقابل آن را شر دانند. (یادداشت مؤلف ) :
لاتفعل و افعل نکند چندان سود
چون با عجمی کن و مکن باید گفت .

؟ (یادداشت مؤلف ).


ترجمه مقاله