ترجمه مقاله

افقر

لغت‌نامه دهخدا

افقر. [ اَ ق َ ] (ع ن تف ) درویش تر. تنگ دست تر. (ناظم الاطباء): ماافقره ؛ چه درویش و تنگ دست است او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیازمندتر. فقیرتر. (یادداشت مؤلف ): یقال افقر من العریان ؛ مقصود عریان بن شهلة طایی است که هرچه در طلب مال کوشید فقیرتر شد. (از مجمع الامثال میدانی ).
ترجمه مقاله