ترجمه مقاله

افلات

لغت‌نامه دهخدا

افلات . [اِ ] (ع مص ) فوت شدن چیزی . || گذاشتن . || فوت کردن . لازم و متعدی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بجستن و بجهانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). برستن و برهانیدن . (المصادرزوزنی ). جستن . انفلات . (یادداشت مؤلف ) :
فلایومن علی من افلت من
اولئک من الموت الموت ان یقع.
ترجمه مقاله