ترجمه مقاله

افلاح

لغت‌نامه دهخدا

افلاح . [ اِ ] (ع مص ) زیست نمودن بچیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بقاء یافتن . (از المصادر زوزنی ). || پیروزی یافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). فیروزمندی . (غیاث اللغات از منتخب ). || رستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). از مکروه برستن . (المصادر زوزنی ). رستن از مکروه . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). رستگاری . (منتخب از غیاث اللغات ). فیروزی و رستگاری یافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ظفر دادن . (تاج المصادر بیهقی ). ظفر یافتن . (المصادر زوزنی ). || آشکارا کردن و راست و استوار ساختن حجت را و هویدا نمودن آنرا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حجت آشکارا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || رهایی دادن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مفلس شدن . (تاج المصادر بیهقی ). افلاج . مفلس شدن .
ترجمه مقاله