افلاقلغتنامه دهخداافلاق . [ اَ ] (ع ص ) ریزه ریزه . یقال : صار البیض افلاقاً؛ ای متفلقاً؛ ریزه ریزه گردید تخم مرغ . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).