ترجمه مقاله

افناد

لغت‌نامه دهخدا

افناد. [ اِ ] (ع مص ) دروغ گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || به خطای رأی منسوب کردن . || خرف شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خرف گشتن . (المصادر زوزنی ). سست رأی و ضعیف عقل گشتن از پیری و یا بیماری . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله