افور
لغتنامه دهخدا
افور. [ اُ ] (ع مص ) سخت دویدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). نیک دویدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سبکی و چالاکی نمودن در خدمت . (منتهی الارب ). چستی نمودن در خدمت . (آنندراج ). || دفع کردن . راندن . || سخت شدن گرما. (منتهی الارب ).