اقالیم
لغتنامه دهخدا
اقالیم . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اقلیم . (ناظم الاطباء) :
کلید گنج اقالیم در خزینه ٔ اوست
کسی بقوت بازوی خویش نگشاده ست .
- اقالیم سبعه ؛ هفت کشور و آن هفت حصه از ربع مسکون است . قدما زمین را به هفت بخش کرده و هر یک را اقلیمی خوانده و هر اقلیمی منسوب به ستاره ای است . هند بزحل و چین بمشتری و ترک بمریخ و خراسان بشمس و ماوراءالنهر بزهره و روم به عطارد و بلخ به قمر. (مؤید الفضلاء). رجوع به اقلیم شود.
کلید گنج اقالیم در خزینه ٔ اوست
کسی بقوت بازوی خویش نگشاده ست .
سعدی .
- اقالیم سبعه ؛ هفت کشور و آن هفت حصه از ربع مسکون است . قدما زمین را به هفت بخش کرده و هر یک را اقلیمی خوانده و هر اقلیمی منسوب به ستاره ای است . هند بزحل و چین بمشتری و ترک بمریخ و خراسان بشمس و ماوراءالنهر بزهره و روم به عطارد و بلخ به قمر. (مؤید الفضلاء). رجوع به اقلیم شود.