ترجمه مقاله

اقتصار

لغت‌نامه دهخدا

اقتصار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بسند کردن و نگذشتن ازچیزی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). اکتفاکردن بر چیزی . ایستادن و بسند کردن بدان . (تاج المصادر بیهقی ). بر چیزی فروایستادن . (المصادر زوزنی ).
- اقتصار کردن ؛ اکتفا کردن . بسند کردن :
بهتر ز خدمتش نشناسم در این جهان
از اینهمه بخدمت او کردم اقتصار.

فرخی .


خواهم بقای تو بزمان صدهزار سال
از من بدینقدر نکند اقتصار دل .

سوزنی .


|| (اِمص ) کوتاهی . ایستادگی بر یک چیز. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح معانی و بیان ) کلام را کثیراللفظ و قلیل المعنی نمودن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
ترجمه مقاله