ترجمه مقاله

اقتمام

لغت‌نامه دهخدا

اقتمام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سیاه فام شدن . سیاه رنگ شدن و قتمه گون گردیدن . || خاکسترگون شدن . (منتهی الارب ). || بلب خوردن گوسپند گیاه را. || خوردن هرچه بر خوان باشد. || مروسیدن بیمار را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مزاولت چیزی کردن . (منتهی الارب ) (المصادر) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || اعتماد نمودن بچیزی پس خطا ناکردن از آن . || برگرفتن تنگ بار را پیش از رسیدن بزمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فارفتن جای . (المصادر زوزنی ). رفتن خانه .
ترجمه مقاله