ترجمه مقاله

اقحاح

لغت‌نامه دهخدا

اقحاح . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قُح ّ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). محض و خالص و بی آمیغ. گویند: رجل قح و عربی قح و عربیة قحة و اعراب اقحاح و عبد قح ؛ ای محض خالص . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قح شود.
ترجمه مقاله