ترجمه مقاله

اقسط

لغت‌نامه دهخدا

اقسط. [ اَ س َ ] (ع ص ) فرس اقسط؛ اسب راست استخوان ساق . || بعیر اقسط؛ شتر که پی قوائم آن خشک باشد در خلقت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || (ن تف ) بهتر. (ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). عادل تر. (آنندراج ). راست تر و بهتر. (مهذب الاسماء) : ادعوهم لاَّبائهم هو اقسط عنداﷲ. (قرآن 5/33).
ترجمه مقاله