ترجمه مقاله

اقضام

لغت‌نامه دهخدا

اقضام . [ اِ ] (ع مص ) لرزانیدن و جنبانیدن شتر زنخ خود را. || در خشکسال اندک از طعام آوردن قوم از شهری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || قضیم خورانیدن ستور را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جو دادن ستور را. (مجمل اللغة) (تاج المصادر بیهقی ). جو بچاروا [ چارپا ] دادن .
ترجمه مقاله