ترجمه مقاله

اقفز

لغت‌نامه دهخدا

اقفز. [ اَ ف َ ] (ع ص ) اسبی که دستش تا آرنج سپید باشد. (صبح الاعشی ) (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). مقفز. رجوع به صبح الاعشی 2:21 شود.
ترجمه مقاله