ترجمه مقاله

اقومالی

لغت‌نامه دهخدا

اقومالی . [ اَ ] (معرب ، اِ) ماءالعسل است . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ). و طریق ساختنش چنان باشد که دو جزو آب و یک جزو عسل را باهم آمیخته بجوشانند چندانکه ثلثی برود و ثلثانی بماند و منافع آن بسیار است . بجهت دانستن آبستی بخورد زنی بدهند اگر صدا و قراقر بر دور ناف او بهم رسد البته آبستن باشد و الا نباشد. (برهان ) (ادویه ٔ مفرده ٔ قانون بوعلی سینا چ تهران ، و در آنجا بغلط افومالی با فاء نوشته شده است ) (آنندراج ) (فهرست مخزن الادویه ).
ترجمه مقاله