ترجمه مقاله

الانان

لغت‌نامه دهخدا

الانان . [ اَ ] (اِخ ) الان . اران . سرزمین الان :
الانان و غز گشت پرداخته
شد آن پادشاهی همه تاخته .

فردوسی .


بخواند و بسی پندها دادشان
براه الانان فرستادشان .

فردوسی .


به ایرانیان گفت الانان و هند
شد از بیم شمشیر ما چون پرند.

فردوسی .


کشیدند لشکر بدشت نبرد
الانان و دریا پس پشت کرد.

فردوسی .


رجوع به الان و اران و آلان شود.
ترجمه مقاله